Saturday, February 21, 2015

گفتگوی فراریان نوشته برشت ترجمه خشایار قائم مقامی


گفتگوی فراریان /برشت / خشایار قائم مقامی

سازگاری/ آزادی عقیده
مرد کوچک اندام : این فکر را اغلب مردم دارند که آدم اگر سازگار باشد می تواند فاشیسم را تحمل کند. ایدۀ چندان خردمندان ای نیست. این هم همانقدر احمقانه است که بگوییم کاپیتالیسم بازهم قابل تحمل است / اما فاشیسم دیگر خیلی افراطی است .
مرد درشت اندام : بدتر از همه این است که با وجود آزادی عقاید هرگز در این باره صحبت نمی شود که چگونه می توان عقیده ای داشت ؛ من اول باید در وضعی قرار بگیرم که بتوانم برای خود عقیده ای داشته باشم / اما اگر کسانی وجود داشته باشند که با این عقیده مخالف باشند و روزنامه ها / دستگاه های خبری و نویسندگان و نشریات را در دست داشته باشند / برایم فایده ای نخواهد داشت که بتوانم عقیده ام را به زبان بیاورم
مرد کوچک اندام : من می فهم که چرا شما نمی فهمید چگونه تمام این هشیاری ها به حماقت می کشد .
مرد درشت اندام : آن چه مرا بلافاصله منزجر می کند این بود که کلمۀ " ایمان " چنین نقشی بازی کرد . آن ها از من ایمان می خواستند / و من هم نمی توانم چیزی را که ندارم به آن ها بدهم . آن ها می توانند مالیات بخواهند / و پاره ای از خدمات یا رفتار معینی را توقع داشته باشند/ مثلا بگویند وقتی آن ها را می بینم پایم را بلند کنم . اما نمی توانند از من ایمان بخواهند.
من حتی به نیوتن هم که انسان هوشمند و برجسته ای بود ایمان ندارم/ و حالا باید به این " اسمش چه بود " ایمان داشته باشم ؟ من خون دل خوردم تا یاد گرفتم که حق ندارم به هیچ چیز ایمان داشته باشم / نه به این که مجموع زوایای مثلث 180 درجه است / نه به این که جسمی که به هوا پرتاب می کنم مطمئنا به زمین فرو خواهد افتاد.
حالا باید به این آدم ها ایمان داشته باشم ؟ راه بشر جنگلی تا انسان متمدن حتی یک متر هم از راه انسان متمدن تا بشر جنگلی درازتر نیست / این راه پیموده می شود .
مرد کوچک اندام : احساستان را درک می کنم و امیدوارم که برای همکارانتان هم ایمان آوردن دشوار باشد/ منظورم در رشته ای است که با آن آشنا هستند/ مثلا دین ؛ شنیده ام مردمی وجود دارند که باور نمی کنند مجموع زوایای یک مثلث فلان درجه است / اما در عوض به ارواح ایمان دارند.
مرد درشت اندام : با چیزهای غیر مقدس شوخی نکنید !
گفتگوی فراریان /برشت / خشایار قائم مقامی
-------------------------------------------------------------------
نظم
مرد درشت اندام : شما کمی پیش دربارۀ جراحان صحبت کردید ، جراحی فقط به این جهت امکان پذیر است که جراح می داند مثلا رودۀ کور در کجای بدن قرار گرفته ، اگر رودۀ کور بدون آگاهی جراح به جای دیگری می رفت ، مثلا به سر یا به زانو ، جدا کردنش چه مشکلاتی به بار می آورد؟ این را هر آدم نظم دوستی تائید می کند.
مرد کوچک اندام : منظم ترین آدمی که در تمام زندگانیم شناخته ام ، یک اس ، اس به نام شیفینگر بود که در اردوگاه داخائو کار می کرد . می گفتند به معشوقه اش اجازه نمی داد هیچ روزی به غیر از یکشنبه و هیچ موقعی به غیر از شب کپلش را بجنباند. وقتی شیفینگر ما را با شلاق چرمی کتک می زد چنان حسابی می زد که از خطوط زخم های شلاق ، نقشی به وجود می آمد که میلیمترش حساب شده بود. حس نظام طلبی چنان در ذاتش جا گرفته بود که کتک نزدن را بر نامرتب زدن ترجیح می داد.
مرد درشت اندام : این نکتۀ بسیار مهمی است . در هیچ جا بیشتر از ارتش و زندان به نظم توجه نمی شود. برای اینکه موضوع جدی است
مرد کوچک اندام : تا پای جان جدی است . هر جدی ای که تا پای جان نباشد ، جدی نیست .
مرد درشت اندام : زمانی کسی ادعا می کرد که کثافت بطور کلی
ماده ای است که در جای نادرستی قرار گرفته باشد. کثافت را در یک گلدان نمی توان واقعا کثافت نامید.
من در اصل طرفدار نظم هستم / اما زمانی فیلمی دیدم که چارلی چاپلین در آن شرکت داشت : او لباس ها و چیزهای دیگرش را در چمدانی گذاشت / یعنی به درون آن ریخت / و در چمدان را بست اما به نظرش خیلی نامنظم آمد چون چیزهای زیادی از چمدان بیرون زده بود.
آنوقت یک قیچی برداشت و آستین / پاچۀ شلوار و خلاصه هر چیزی را که از چمدان بیرون زده بود رو برید/ . این امر مرا متعجب کرد . می بینم که شما برای نظم دوستی هم چندان اهمیتی قائل نیستید
مرد کوچک اندام : نظم  امروز درجایی پیدا می شود که هیچ چیز نیست / این پدیده کمبودهاست .
مرد درشت اندام : پس می توان اینطور گفت : در هرجایی که هیچ چیز در جای درست قرار ندارد بی نظمی هست و هر جایی که در جای درست هیچ چیز قرار ندارد / نظم هست .
گفتگوی فراریان /برشت / خشایار قائم مقامی


مرد کوچک اندام : جنگ جهانی دوم وقتی گریبانگیر جهان شد که هنوز یک کتاب تاریخی هم دربارۀ جنگ اول منتشر نشده بود.
مرد درشت اندام : کلمۀ " گریبانگیر" همه چیز را بازگو می کند . از این کلمه در اصل برای بیماری های مسری استفاده می کنند / علتش هم این است که هیچ کس بیماری را بوجود نمی آورد. منتهی هیچ کس هم نمی تواند مانعش شود.
مرد کوچک اندام : این کلمه را برای عشق هم بکار می گیرند. تا حدی هم درست است . اما برای زن یکی از دوستان چنین اتفاق افتاد که هنگام مسافرت / با آقایی به هتل رفت و / به خاطر صرفه جویی / با او یک اتاق گرفت / آنگاه عشق " گریبانگیر" شان شد و دل و دینشان از دست رفت . ضمنا اغلب زن و شوهرها با هم می خوابند بدون آن که هیچگاه عشق گریبانگیرشان شده باشد.
گفتگوی فراریان /برشت / خشایار قائم مقامی

No comments:

Post a Comment