پال تاک
کارگاه نوشتار
نمايشنامهی درهم
(2)
برای سه صدا
از فرشته تيفوری
اولی: چرا نبايد
گفت؟ چرا بايد خاموش ماند؟ نمیخواهم خاموش باشم، میخواهم بپرسم.
دومی: گفتم که
اين راهش نيست، بايد از يک راه ديگر وارد شد.
اولی: اگر نگويم...
اگر نگويم همهی کلمات در قلبم جمع ميشوند و آن گاه...
سومي: تقاطع حروف
عجب قشنگه!
دومي: چند روز
ديگه وقت بگذاريم براي يک مشورت کلي و جزئي!
اولی: ديگر حال
ندارم. کلمهها در قلبم ماسيدند و سرد شدند، آه...
دومی: هه هه او
که هميشه همين طوره، ساز مخالف ميزنه و نتيجهش هم ميبينه
سومي: چند حرف
بايد باشه؟
اولي: وقتي کلمات
ميميرند، آدم ديگر زنده نيست.
دومی (با خنده)> آره، جزئي و کلي.
سومي: چهار حرفه.
دومی: نه، جدی! حتماً، موضوع مهمه، گفتم که بايد به مشورت بنشينيم. او
را هم همراه بيار، يک جوري بايد تحملش را بکنيم، هرچي باشه يک مغز اقتصاديه،
احتياجش داريم.
سومي: شگفت انگيز
اين جاست که هر حرفي توي يک خونه جا ميگيره و اصلاً برای خودش معني نداره!
دومي: بريم سر
موضوع!
اولي: خيلي گرفتهام،
بايد بنويسم، اگر بشود. بايد بگويم، اگر اين سردي نباشد. بايد فرياد بزنم، اگر باز
هم پروانهي انديشهام پرواز کند.
سومی: حروف عمودی
و افقی پشت سر هم چيده میشوند و در ارتباط، بله در ارتباط معنی پيدا میکنند. چه
شگفت انگيزه، عمودی، افقی.
دومي: گفتم که
اقتصاد دنيا مربوط به روابط است. بانکها بايد از صفر شروع کنند.
سومي: يک حرف
ديگه احتياج دارم. اين نمیخوره. برای هيچ چه کلمهی ديگهاي داريم؟
اولي: نياز به
نسيم است که شادابي بياورد. شادابي با ارتباط در نسيم، در لطافت، در مهر، همهی
اينها زيبايند.
سومي: اوخ، بله،
خودشه! حرف صاده.
دومي: میخواهند
قبول کنند يا نه، بايد از صفر شروع کرد. يعني چارهی ديگهای نيست.
اولي: نسيم،
پروانهی فکر من را از نقطهي آغاز، از آن صفر قديمي همراه خود میبرد. همه چيز
بار ديگر از ابتدا شروع ميشود، از آن صفري که صفر است و صفر نيست.
سومي: صفر رو با
صاد مینويسند، ديگه، البته.
دومي: بايد از
صفر شروع کنند.
اولي: از همان
آغاز، از آن صفر قديمي!
سومی: بله همين
کم بود که پيدا شد. صفر. حالا جدول کامل است!
No comments:
Post a Comment